سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موعود شایسته

احساس خطر می کنم

ادامه پست قبلی:

صفحات تاریخ 20 سال است که با سکوت میرحسین موسوی از یاد او خالی است!

20 سالی که خالی از احساس خطرهای موسوی ها بود!

روزها گذشت و مبانی دیگری عرض اندام نمود و تاریخ، 8 سال دولت اصلاحات را به وضوح بر صفحات خود درج نمود؛ تاریخ سخنان آغاجری ها، حجاریان ها، گنجی ها و .... را فراموش نمی کند، آنچنان که می خواستند امام (ره)را به موزه تاریخ بسپارند و از وی تنها جمله "میزان رأی ملت است" را به یادگار باقی بگذارند، آیا آن روزها جناب میرحسین موسوی هیچ خطری را احساس نمی کردند؟

آن زمان که حزب مشارکت اسلامی پیشنهاد "نوشیدن جام زهر" را به رهبر انقلاب نمود وآن روزی که برنامه "عبور از ولایت فقیه" طرح ریزی میشد، و یا آن روزی که فریاد "مرگ بر جمهوری اسلامی" در کنفرانس برلین طنین انداز شد و شعار "توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد" خیابان های انقلاب و آزادی تهران را پر نموده بود، آیا احساس خطری ننمودید؟

اصلا جناب آقای موسوی 18 تیر 78 کجا بودید؟ که اعتراض معمولی دانشجویی با حضور وزیر کشور وقت و عده ای منافق و ضدانقلاب به کودتایی برای ساقط کردن نظام تبدیل شد، آیا به جز پرسه زدن در میان تابلوهای تصاویر گالری های خود، دفاع از گفتمان امام و انقلابی که امروز از آن دم می زنید را تکلیف خود نمی دانستید؟
و زمان گذشت و تاریخ از میرحسین موسوی جز سکوت چیزی به یاد نداشت، تا آنکه شرکت در انتخابات نهم ریاست جمهوری در سال 1384 به وی پیشنهاد شد. برای آنکه به گفته محمد قوچانی میرحسین بعنوان دایه ای طفل خردسال اصلاحات را مراقبت نماید تا بدان صدمه ای نرسد، میرحسین موسوی حضور در انتخابات را مشروط بر
محدود کردن اختیارات رهبری مبنی بر دو شرط دانست: در اختیار داشتن نیروی انتظامی و شبکه تلویزیونی.

و امروز میرحسین موسوی دلیل حضور خود در انتخاباات را اینگونه بیان می دارد:

برای کشور احساس خطر می کنم

اما من جمله آقای موسوی را به شیوه بهتری بیان می کنم: برای منافع عده ای (از همراهیانم) احساس خطر می کنم.

یادتان باشد شما دولتی را خطرناک می خوانید که ولی فقیه در موردش گفتند این دولتی است که گفتمان امام و انقلاب را زنده کرده است. بین خودمان بماند که پذیرش اصل ولایت مطلقه فقیه بر گردن شیعه است.

بگذارید دیگر نگویم که وقتی به حکم آیت الله مشکینی سازمان مجاهدین نامشروع می باشد، استقبال شما از حمایت آنها با باور انسان چه می کند.                                                                               

تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.....